شنبه ۰۷ اسفند ۹۵ | ۲۲:۰۸ ۴۱ بازديد
بسياري از روانشناسان معتقدند كه ضريب هوشي به تنهايي تمام تواناييها و ظرفيت هوشي انسان را بازگو نميكند. در عوض هوش هيجاني و توانايي بروز احساسات نقش بسيار مهمتري در موفقيتهاي زندگي دارد.
وبسايت چطور - نيلوفر شهدوست: «فلاني ضريب هوشيش از انيشتين هم بالاتره» يا «ضريب هوشي فلاني در حد يه جلبكه»، حتما شما هم از اين جملات استفاده ميكنيد. اگر از ضريب هوشي يا همان IQQ خودمان در جملات قصار مثبت يا منفيتان، استفاده ميكنيد و آن را به عنوان تنها نماد موفقيت و توانمندي خارقالعادهي برخي از افراد ميدانيد، از موضوع مهم ديگري غافل هستيد. بله، شما از «هوش هيجاني» غافل شدهايد. در سال ۱۹۹۶، دنيل گلمن (Daniel Goleman)، براي اولين بار در كتابي به نام «هوش هيجاني» به اهميت بالاي اين موضوع پرداخت. بسياري از روانشناسان نيز معتقدند كه ضريب هوشي به تنهايي تمام تواناييها و ظرفيت هوشي انسان را بازگو نميكند. در عوض هوش هيجاني و توانايي بروز احساسات نقش بسيار مهمتري در موفقيتهاي زندگي دارد.

تفاوت ضريب هوشي و هوش هيجاني چيست؟
براي بيان تفاوت ميان ضريب هوشي و هوش هيجاني بايد قبل از هر چيز به تعريف اين دو بپردازيم. ضريب هوشي، نمرهاي است كه از يك آزمون استاندارد و مشخص هوشي كسب ميشود و با تقسيم سن عقلي هر فرد بر سن تقويمي او و سپس ضرب كردن اين مقدار در عدد ۱۰۰، حساب ميشود. پس فردي با سن عقلي ۱۵ و سن تقويمي ۱۰، ضريب هوشي ۱۵۰ را خواهد داشت. براي احتساب ضريب هوشي، معمولا نمره هر فرد با ساير همسالانش نيز مقايسه ميشود. اما هوش هيجاني چيست؟ هوش هيجاني اندازهگيري واكنشهاي احساسي هر فرد است.
يعني توان فرد در درك، كنترل، ارزيابي و ابراز احساساتش. محققاني چون جان ميير (John Mayer) و پيتر سالووي (Peter Salovey) نيز مانند دنيل گلمن، نقش برجستهاي در شفافسازي و معرفي هوش هيجاني داشتهاند. هوش هيجاني كاربرد گستردهاي در تمام علوم و فنون دارد و به كمك همهي افراد ميآيد. از رهبران كسبوكار تا مديران حوزههاي مختلف و ساير افراد. در دههي ۹۰ ميلادي، هوش هيجاني هنوز مبحثي مبهم و ناشناخته به شمار ميرفت و ردپاي آن تنها در مجلات علمي و آموزشي ديده ميشد. اما امروز حتي در فروشگاههاي اسباب بازي، با كالاهايي مواجه هستيد كه قادرند به افزايش هوش هيجاني كودك دلبندتان كمك كنند يا برنامههاي آموزشي مختلفي تحت عنوان برنامههاي تقويت مهارتهاي احساسي-اجتماعي (SEL) موجود است كه مهارتهاي هوش هيجاني را تقويت ميكنند. در برخي از مدارس ايالات متحده امريكا، تعليمات احساسي-اجتماعي، يكي از مباحث اصلي آموزشي است.

در گذشته ضريب هوشي به عنوان كليد اصلي موفقيت شناخته ميشد و احتمال موفقيت افراد با ضريب هوشي بالا، بسيار زيادتر از سايرين برآورد ميشد. دانشمندان سعي ميكردند ارتباط ميان ميزان ضريب هوشي با ژنتيك و محيط را پيدا كنند. با اين وجود تعدادي از دانشمندان منتقد شروع به تحقيق در زمينهاي جديد كردند. آنها عقيده داشتند كه ضريب هوشي بالا لزوما ضمانتي براي موفقيت نيست و همهي ابعاد شخصيتي يك فرد را پوشش نميدهد.
البته شكي در اين نيست كه براي موفقيت، درآمد بيشتر و حتي سلامت بهتر، ضريب هوشي مناسبي لازم است، اما اين نوع از هوش به هيچ وجه كافي نيست. براي مراودات روزانه، تعامل با ديگران و ابراز واكنشهاي احساسي به موقع، نياز به نوعي ديگر از هوش است. هوش هيجاني در اين مواقع به كمك شما ميآيد و هرچه مهارت و توانايي شما در موارد مرتبط با آن بيشتر باشد، موفقتر خواهيد بود. مثلا در دنياي كسبوكار، هوش هيجاني تأثيرات فوقالعاده مهمي از خود بر جاي ميگذارد. امروز، شركتهاي بزرگ براي استخدام نيروهاي خود از آزمونهاي هوش هيجاني بهره ميبرند. تحقيقات نشان ميدهند، افرادي كه ظرفيت بالقوهي رهبري دارند، از هوش هيجاني بالايي برخوردار هستند.
شايد اين سؤال به ذهنتان رسيده است كه آيا ميتوان هوش هيجاني را تقويت كرد يا آن را آموخت؟ طبق پژوهشهاي آماري كه به بررسي برنامههاي آموزشي احساسي و اجتماعي پرداختهاند، محققان دريافتهاند كه پاسخ به سؤال شما مثبت است. تقريبا ۵۰ درصد از كودكاني كه در برنامههاي (SEL) يا برنامههاي تقويت هوش اجتماعي و احساسي شركت ميكنند، وضعيت تحصيلي و معدل بهتري دارند. اين برنامهها ميزان توجه و عملكرد عمومي و انضباط دانشآموزان را تغيير ميدهد.

نكات قابل توجه
- شركتي فعال در زمينهي بيمه، دريافته است آن دسته از كارشناسان فروش كه در رقابتهاي مرتبط با احساسات و كنترل آن مانند اعتماد به نفس، خلاقيت و همدلي با ديگران، مشكل داشتند، فروشي تقريبا معادل ۵۴۰۰۰ دلار كسب كردند. زياد بد به نظر نميرسد اما واقعيت اين است كه كارشناسان فروش با هوش هيجاني بالاتر، فروشي بالغ بر ۱۱۴۰۰۰ دلار داشتهاند كه اصلا با رقم قبلي قابل قياس نيست.
- بر اساس تحقيقاتي در دانشگاه كارنگي (Carnegie)، بيش از ۸۵ درصد موفقيت هر فرد وابسته به هوش هيجاني وي و مهارتهاي او در زمينهي «مهندسي انساني» است. مهندسي انساني، به معناي نوع شخصيت و توانايي ارتباط برقرار كردن با ديگران، توان مذاكره و رهبري است. برخلاف تصور عموم توانايي فني و ضريب هوشي تنها ۱۵ درصد در موفقيت نقش دارد. دنيل كانمن (Daniel Kahneman)، برنده جايزه نوبل معتقد است افرادي كه از هوش هيجاني بالاتري برخوردارند و ميتوانند اعتماد سايرين را بهتر جلب كنند، در فروش و كسبوكار موفقترند؛ حتي اگر محصول يا خدماتشان در مقايسه با ديگران كيفيت كمتري داشته باشد.
- ضريب هوشي به تنهايي كافي نيست. تلفيق آن با هوش هيجاني ميتواند شما را موفقتر و قويتر كند. در واقع، روانشناسان ميگويند سهم ضريب هوشي در موفقيت ۱۰ درصد يا در بهترين حالت ۲۵ درصد است و مابقي اختصاص به هوش هيجاني دارد.
در دنياي امروز با پيشرفت و توسعهي علوم مختلف به ويژه روانشناسي، براي حكم دادن و قضاوت كردن دربارهي هوش انسانها نياز به تعمق و تفكر بيشتر داريم. بايد كليشههاي رايج در زمينهي هوش را كنار گذاشت. اهميت صرف به علومي كه مرتبط با رياضيات هستند و فراموش كردن جنبههاي متنوع روح و روان انسانها بسيار نادرست است.
بايد پذيرفت كه هوش هيجاني خيلي مهم و در برخي موارد حتي مهمتر از ضريب هوشي در موفقيت و كاميابي است. پس اين بار كه خواستيد در مدح يا ذم كسي از عبارات معروف ابتداي متن استفاده كنيد، حتما هوش هيجاني را هم لحاظ بفرماييد. مثلا به جاي اينكه بگوييد «فلاني آيكيوش در حد تيم مليه» ميتوانيد بگوييد «بابا ايكيوت هم كه مثه آيكيوت تركونده». شايد كمي سخت به نظر ميرسد، اما نگران نباشيد عادت ميكنيد!