چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد؟

۷۰ بازديد

زمان را كه به عقب برگرديم، چه در عكس ها و چه در نوشته ها آنچه كه ثبت شده گواهي مي دهد جماعت ايراني همواره در پوشش، غني و ريشه دار عمل كرده است. غني از اين حيث كه ايراني ها در انتخاب لباس و طراحي اش صاحب سبك بوده اند.
   

 
ايراني ها كه در عصر فعلي به خوش پوشي مشهور هستند، در همه اعصار به پوشش خود اهميت ويژه اي مي دادند اگرچه شايد زنان بيشتر از مردان به اين مقوله مي پرداختند اما اهميت لباس در مرور مختصر و مفيد تاريخچه پوشش در ايران بين همه مردمان اين سرزمين واضح و مبرهن است.

زمان اما جلو آمد، اين روزها ديگر از چارقد و شلوارهاي پنبه دوزي خبري نيست، پيچه و چاقچور دستخوش تغيير در مسير عبور سال ها شده اند همان طور كه ديگر از ارخالق، قبا و كمرچين مردان خبري نيست. حالا همه چيز تغيير كرده هرچند نكته اينجاست تغيير همان قدر كه مي تواند خوب باشد ممكن است خوب هم نباشد. بايد جلو رفت و تامل كرد تا دريافت آنچه كه به عنوان تغيير و تحول در قالب پوشش ايراني اتفاق افتاده خوب بوده يا نبوده.. آيا ما ايراني هاي صاحب سبك از زمان مادها، ارمزوه در عصر جديد هنوز هم همان قدر الگوهاي برگرفته از فرهنگ خودمان را داريم؟
 
چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد

پوشيدگي در عين آراستگي در اولين اقوام آريايي

براساس آنچه كه از نتايج پژوهش ها به دست آمده است، چيزي به نام برهنگي بين اقوام ايراني جد نداشته است. برعكس، پوشش ايراني ها به ويژه زنان ايراني آن قدر خاص بوده كه برخي انديشمندان، ايران را خاستگاه و منبع ترويج حجاب در جهان بدانند. در عين حال كه ايراني ها از سال هاي بسيار دور به پوشش خود اهميت ويژه اي مي دادند، از قرار پوشيدگي را هم به عنوان مبنايي براي اين انتخاب مي دانستند.
 
نخستين ساكنان آريايي ايران به ويژه زنان آنها از پوششي با حجاب كامل استفاده مي كردند. لباس آنها شامل پيراهن بلند چين دار، شلوار تا مچ پا به همراه شنلي بلند روي لباس هاي زيرين بود. به طور دقيق همين پوشش بود كه طي ساليان بعد بناي شمايل ظاهري لباس هاي زنان ايران زمين را ساخت هر چند شرايط گاهي بر حسب بافت اجتماعي- مذهبي هر دوره، تغييراتي را هم در پوشش ايجاد مي كرد.

رنگ پوشي از دوران صفويان

در طول گذارهاي تاريخي، شكل پوشش ايرانيان گاه به گاه به اقتضادي زمان دچار تغييرات جزيي مي شد. درواقع مي توان گفت آنچه كه به عنوان رويداد غالب اجتماعي و مذهبي در جامعه حاكم بود مي توانست در اين زمينه تعيين كننده باشد.
 
با اين حال شايد جالب باشد اگر بدانيد اين چند سال اخير دوره جديدي براي تمايل ايراني ها به استفاده از پوشش هاي رنگي نيست، چه اينكه پيشتر رنگي پوشي و استفاده از رنگ هاي شاد در دروان صفويان رواج داشته است. روزهايي كه به ويژه رنگ را مي شد در انتخاب زنان عصر صفوي مشاهده كرد. آنها سراغ پارچه هاي زربفت و ابريشمي مي رفتند، كلاه هاي كوچك، چارقد و شلوارهاي پنبه دوزي شده، پوشش اصلي و رايج آنها بود. البته اين نكته را هم نبايد از قلم انداخته پوشش اندروني خانم ها با پوشش بيروني آنها متفاوت بوده است.

در دوره صفوي، زنان حين خروج از خانه، چادرهاي سفيد يا بنفش سر مي انداختند طوري كه كل بدنشان پوشيده مي شود. با اين حال نكته حائز اهميت در اين ماجرا، تمايل جماعت ايراني به استفاده از رنگ هاي شاد و زنده در لباس ها بوده است كه بين خانم ها بيشتر مورد استقبال قرار مي گرفت.
 
چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد

وقتي ناصر الدين شاه پوشش اروپايي را به ايران آورد

اگر قرار باشد بناي تغيير در نوع پوشش ايرانيان در طول تاريخ البسه آنها را جست و جو كرد بايد سراغ دوران قاجار رفت. اگرچه سير اصلي تحول در پوشش در دوران پهلوي واقع شد با اين حال قجري ها شروع كننده اين تغييرات بودند. درست از زماني كه ناصرالدين شده گشت و گذار در فرنگستان را آغاز كرد پوشش فرنگي را هم با خود به ايران آورد.

وقتي تعاملات سياسي و اجتماعي با اروپا بيشتر شد و جوانان ايراني براي ادامه تحصيل به اروپا رفتند يا در دوره هايي كه اروپايي ها براي مراودات سياسي، اقتصادي يا اجتماعي سفر به ايران را در برنامه كار خود قرار دادند، آنچه اجتناب ناپذير به نظر مي رسيد، تغيير در پوشش ايراني ها بود. تغييراتي كه ناصرالدين شاه از حرمسراي خودش و بنا به سليقه شخصي اعمال و بعدها آرام آرام به خانه اعيان و اشراف هم راه پيدا كرد. 

نقش بالرين هاي روسي در تغيير لباس زنان قجري!

پوشش زنان قجري به پوشش دوران زنديان بسيار نزديك بود. با اين حال تغييراتي هم در لباس هاي آنها اعمال شد. كليت لباس هاي بانوان عصر قاجار پيراهن هاي چاك دار آستين بلند با دامن هاي پرچين بلند بود. لبه دامن ها با حاشيه هاي يراق و گلابتون زينت داده مي شد و كمربندهاي طلا و جوانشان هم به بخشي جدي از ظاهر آنها تبديل شد. زنان قجري روي سرشان تور يا پارچه اي زيبا با تزيينات جذاب به شكل آزاد مي انداختند كه البته پوششي تنها مختص اندروني بود و حين بيرون رفتن از خانه از چادرهاي سياه يا بنفش استفاده مي كردند طوري كه كاملا آنها را بپوشاند و البته روبنده كه بخش لاينفك پوشش آنها براي مخفي نگه داشتن صورت شان بود.

همه اينها اما با مسافرت ناصرالدين شاه به اروپا ازجمله روسيه دستخوش تغييرات شد. دامن هاي زنان قجر درست بعد از بازگشت ناصرالدين شاه از روسيه كوتاه شد. آنچه كه برگرفته از لباس بالرين هاي روس بود. يعني دامن هاي كوتاه كه زير آنها جوراب يا ساق هاي مشكي و سفيد مي پوشيدند.

ناصرالدين شاه اين سليقه را به شخصه در حرمسراي خود اعمال كرد هرچند باز هم چنين پوششي تنها مخصوص اندروني بود و براي بيرون رفتن استفاده از چادر و روبنده براي زنان يك اصل براي پوشش محسوب مي شد. به اين ترتيب اولين تغييرات برگرفته از پوشش اروپايي، راه خودش را به لباس هاي ايراني باز كرد. البته اين تغيير، مختص زنان نبود كه مردان را هم كم كم درگير خود كرد.
 
چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد

وقتي مردان ايراني چرم پوش شدند...

كرباس يا ابريشم؟ اينكه مردان دوران قجر كداميك را براي پيراهن انتخاب مي كردند بستگي به شرايط مالي شان داشت. اعيان و اشراف، ابريشم سفيد را ترجيح مي دادند و طبقه متوسط و پايين جامعه كرباس به تن مي كردند. البته پوشش مردان دوران قاجار مفصل تر از اين ها بود كه شايد در اين بين شاخص ترين قسمت ماجرا به كلاه باز مي گشت. مردان ايراني در آن دوران حساسيت ويژه اي به كلاه داشتند و تحت هيچ شرايطي كلاه از سر بر نمي داشتند.

بقيه ماجرا از كفش هاي ساغري و اروسي (كفش هاي روسي) بي چفت و بست يا بي سگك و بند، نعلين (مخصوص روحانيون) و كمي بعد كفش هاي دستك دارد شروع مي شد (كه از فرنگ به ايران آمد) و تا شلوار و شال و كمربند، ارخالق، قبا و كمرچين كه به ترتيب از زير پوشيده و يكي يكي به عنوان پوشش هاي رويي ادامه پيدا مي كرد، جلو مي آمد.

ارخالق ها همان پوشش هاي بلندي بود كه البته بسته به شغل و شخصيت افراد بلند و كوتاه مي شد به طوري كه افرادي كه از وجهه اجتماعي ويژه و شخصيت متفاوت تري برخوردار بودند مانند ورحانيون، كسبه بازار و تجار، ارخالق هاي بلند مي پوشيدند كه شكل پيراهن مانندي داشت و معمولا تا مچ پايشان مي رسيد و روي آنها قبا و كمرچين به تن مي كردند.

شال هاي دور كمر پارچه اي هم از الزامات پوشش آن دروان بود كه البته نظامي ها ترجيح مي دادند با كمربندهاي چرمي پهن مزين به نقوش و جواهرات جاي اين شال ها را پر كنند. با اين حال سفرهاي اروپايي ناصرالدين شاه كه آغاز شد و رفت و آمد بين ايران و به قول آن زماني ها فرنگ شدت گرفت، كفش هاي چرمي و پيراهن هاي مردانه با شمايلي نزديك به ظاهر امروزي اش به ايران آمد و اين بار نوبت مردها بود كه آرام آرام از لباس هاي سنتي شان فاصله بگيرند و تحت تاثير پوشش اروپايي، سر و شكل شان تغيير كند. 

سير تحول پوشش ايراني به اروپايي در دوره پهلوي

تغيير پوشش از دوران قاجار آغاز شده بود. از اندروني ها و هنوز كار به بيرون از خانه نكشيده بود. حداقل براي خانم ها. حتي تا دوره مشروطيت و مدتي پس از آن هم زنان با چادر، چاقچور و روبنده در خيابان ها رفت و آمد مي كردند اما در دوران رضاشاه كه مصادف با شروع عصر پهلوي بود، همه چيز تغيير كرد.
 
 چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد

قانون كشف حجاب اجباري اگرچه خيلي از زنان را خانه نشين كرد اما آن عده اي هم كه معتقد به حجاب بودند كلاه به سر از خانه بيرون مي آمدند. همزمان اين دوران مترادف شد با ورود اجناس اروپايي به ايران.

به ويژه خياط ها و طراحان فرانسوي كه حضورشان در ايران تغييرات اساسي در پوشش زنان ايراني به وجود آورد. از طرف ديگر، اين تغييرات خواسته يا ناخواسته فقط شامل حال زنان نشد. چه بسا بعد از كشف حجاب اجباري و كشيدن چادر از سر زنان كه ناخودآگاه تغييراتي را در پوشش در پي داشت و كت و دامن و كلاه هاي فرانسوي را مد بازار ايران كرد، اين بار مردان ملزم به استفاده از كلاه پهلوي شدند. پيش از آن اما تعدد سفرهاي اروپايي سبب شد برخي به خودي خود كت و شلوار، كراوات و پاپيون را به عنوان پوشش خود انتخاب كنند.

در نهايت حكم حكومتي در استفاده اجباري مردان از كلاه پهلوي در تاريخ 4 مهر 1307دوران گذار، پوششي اجباري را براي ايرانيان به همراه داشت. به اين ترتيب ديگر خبري از لباس هاي سنتي كه شامل ارخالق، قبا، شال ها و لباده ها مي شد نبود. در عروض كت پوشش رسمي مردان ايران شد و جاي كلاه هاي خز و بيضوي شكل را كلاه پهلوي گرفت. به اين ترتيب تمام كارمندان دولت و دانش آموزان ملزم به استفاده از چنين پوششي به سبك غربي شدند كه البته در اين بين روحانيون، استادان مدارس و طلاب ديني از اين ماجرا مستثني نبودند.

به اين ترتيب غربي پوشي طبق حكم كابينه وقت به يك الزام تبديل شد. رضاشاه با داعيه مدرنيزه كردن ايران، مجذوب برنامه هاي آتاتورك در تركيه شده بود. از همين رو بعد از سفري به تركيه از همان جا به نخست وزير وقت دستور داد از اين به بعد همه كارگران ايراني بايد مانند اروپايي ها كلاه هاي لبه دار  بر سر بگذارند.
 
 چطور قبا و ارخالق، كت و شلوار شد

اگرچه توجيه او براي اين دستور، جلوگيري از آفتاب سوختگي صورت كارگران بود. به همين ترتيب كلاه هاي لبه دار در اين مورد جايگزين كلاه پهلوي شدند. هرچند در پي كشف حجاب و حتي جايگزين كلاه پهلوي به جاي لباس معمول مخالفت ها و مبارزات بسياري شكل گرفت.

پس از تبعيد رضاشاه و به سلطنت رسيدن محمدرضا پهلوي، بگير و ببندها درباره نوع پوشش از بين رفت اگرچه ديگر تقريبا شكل پوشش غربي رواج يافته بود و به نوعي بين مردم به پوششي عادي تبديل شد اما در نهايت در دوران محمدرضا شاه پهلوي باز هم فرهنگ پوششي ايران تحت تاثير مدهاي اروپايي جلو رفت. شلوارهاي دمپاگشاد يكي از مدهاي اروپايي آن زمان بود كه سريع به ايران رسيد.
 
پالتوهاي ماكسي بلند براي مردان و زنان و در نهايت كت و شلوار به همراه كراوات ديگر به لباسي جاافتاده بين مردم تبديل شد تا جايي كه برخي اماكن عمومي از حضور مردان بدون كت و شلوار جلوگيري مي كردند. با همه اين تفاسير به راحتي مي توان مدعي شد عمده تحول پوششي در بين ايراني ها و فاصله گرفتن از البسه سنتي و جايگزيني پوشش غربي در دوران پهلوي اتفاق افتاد.

http://nikola.ir/

http://finallkhabar.ir/

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.